آنسوی مرز عشق
داستانهای فارسی - قرن 14
رمان عاشقانة حاضر، قصّة زندگی دختری به نام «شهرزاد» است. شهرزاد، تک فرزند خانواده است و در جوانی، مادر خود را بر اثر بیماری سرطان از دست داده و برای ادامة تحصیل در رشتة مهندسی کامپیوتر، به همراه پدر به لس آنجلس میرود. بعد از دو ماه غریبگی در آنجا و دانشگاه، با ستوان یکم «جیمز کارسون»، پلیس لس آنجلس، و خواهر او «آنا»، که همکلاسی او نیز هست، آشنا میشود. جیمز از پدری ایرانی و مادری آمریکایی است که در تناقض رفتارهای ایرانی و آمریکایی اسیر است. در این میان، شهرزاد با فردی به نام «تیم» آشنا میشود که مبتلا به جنون ادواری است و دردسرهای مرگآوری برای او و شهرزاد به وجود میآورد.