دختر آقای خوشبین
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
کتاب حاضر، رمانی است کوتاه درباره زنی به اسم لورِل، که برای پرستاری از پدر بیمارش قاضی مککلوا به نیواورلئان سفر میکند. قاضی عمل جراحی را از سر گذرانده است، اما در برابر سنوسالش بهزانو درمیآید و بهبود نمییابد و بالاخره تسلیم مرگ میشود. دختر هر روز بر بستر مرگ پدر قسمتی از داستان چارلز دیکنز را میخواند تا آنکه پدر آرامآرام جان میدهد. همسر دوم قاضی، فِی، که از لورِل جوانتر است، با بدخلقیاش مرگ قاضی را سرعت میبخشد. لورِل به همراه فِی، برای دفن قاضی در شهر زادگاهش، راهی میسیسیپی میشود و آنجا است که لورِل با مرور خاطرات گذشته به حال دیگری درمیآید.