من و چشمهایش
راوی که در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده چگونگی پذیرش خود در دانشکده هنر دانشگاه تهران را بازگو میکند .او در بحبوحه انقلاب از مشهد به تهران میآید و با حوادث مختلف آشنا میشود .در کار نقاشی پیشرفت شایانی دارد و اندکاندک آثار او در نمایشگاههای مختلف به فروش میرود .تا این که با پیرزنی علیل آشنا میشود که خواهان یک تابلوی نقاشی مرموز است .در پی آن، پیرزن خاطرات زندگی خود را باز میگوید و داستان به شکلی دیگر ادامه مییابد و ...