ماجرای من و ناشر
ماجرای من و ناشر، شرح حال کسی است که میخواهد نویسنده شود و مسیری که در این راه باید طی کند . نویسنده در این اثر تجربة خود را به رشتة تحریر درآورده است. «شهین»، خواهر کوچکش، همیشه اصرار میکرد که او به سراغ نویسندگی برود و کتابی بنویسد، اما او نمیدانست چگونه باید بنویسد و کسی هم نبود تا کمکش کند. تا این که پس از سپری شدن سالها، او تصمیم به نوشتن گرفت. نخست آنچه را در زندگی خودش رخ داده بود به رشتة تحریر درآورد و سپس در خصوص موضوعات دیگر نوشت و تصمیم گرفت نوشتههایش را به چاپ برساند. برای همین شروع به پرس و جو کرد و به دنبال یک ناشر برای چاپ کتابش گشت و به مکانهای زیادی سر زد. او با مشکلاتی دست و پنجه نرم کرد تا توانست به موفقیت دست یابد. وی شرح میدهد که چگونه توانست در خصوص چاپ کتابش با ناشر مورد نظر به توافق برسد. بخش عمدة کتاب دربرگیرندة مطالبی در خصوص چگونگی شکلگیری یک اثر ادبی و مشکلات موجود در این زمینه است.