دختری به نام دردسر!
داستانهای آمریکایی - قرن 20م. - ادبیات کودکان و نوجوانان
«نامو» دختر کوچکی بود که پس از کشته شدن مادرش توسط یک پلنگ و فرار پدرش از قبیله، نزد خاله «چیتو» و مادربزرگش زندگی میکرد. او مجبور بود هر روز از زمان بیدار شدن تا پایان شب کارهای مختلفی را انجام دهد. او به آزادیهای دخترخالهاش حسادت میکرد ولی قادر نبود اعتراض کند. نامو دختری خیالباف و دارای روحی ناآرام بود. او وقتی برای جمع کردن هیزم به جنگل میرفت، به طور پنهانی عکسی را که از جلد مجلهای بریده بود پیش روی خود میگذاشت و با او به عنوان مادرش صحبت میکرد. شبی به هنگام بازگشت از جنگل، نامو به علت ترس از تاریکی بوتهای را به شکل پلنگی ترسناک دید، ولی با با تابیدن نور ماه متوجه اشتباه خود شد. آن شب نامو برای اعضای خانواده از پلنگی سخن گفت که راه را بر او بسته و غرشهای ترسناکی میکرده است، ولی به محض این که او از مادرش کمک خواسته، پلنگ به بوتهای تبدل شده بود. ماجرا برای او یک اتفاق و شوخی بود ولی دیگران چنین تصوری نداشتند و به این ترتیب ماجراهای زیادی برای نامو به وقوع پیوست.