ماجرای بالو و پسر جنگل
این داستان درباره موگلی پسری است که پس از مدتها زندگی در جنگل به دهکدهای میآید و در میان انسانها زندگی میکند. او دوستانی مهربان به نام "رانجان" و "شانتی" پیدا میکند و زندگی خوب و خوشی دارد. اما روزی دلش برای جنگل و بالو ـ یک خرس ـ همین طور بگیرا ـ یک یوزپلنگ ـ تنگ میشود. از طرف دیگر بالو نیز که دل تنگ موگلی شده است، به دهکده میآید. این درحالی است که موگلی به جنگل آمده، گرفتار ببر خطرناکی میشود. در پی آن حوادث بسیاری روی میدهد، ولی سرانجام موگلی نجات مییابد و این بار همراه با بالو به دهکده باز میگردد. گروه سنی "ب" مخاطبان این داستان مصور و رنگی هستند.