مجموعه نمایشنامههای برگزیده کودک
"یک دختر، یک سرباز" نمایشنامهای است در یک پرده و داستان آن ماجرای دختر کوچکی به نام "شیرین" است؛ وی به دلیل این که پدرش برای چندمین بار راهی جبهه است، دلگیر شده و با عروسکهایش درددل میکند. عروسکها و شیرین مشغول صحبت هستند که عروسک هیولا به اتاق آنها حمله کرده و سعی دارد با شکستن در اتاق وارد شده و همه را اذیت کند. شیرین و عروسکهایش به سختی ترسیدهاند و هیچیک این جرات را در خویش نمیبینند که به مبارزه با هیولا برود. عروسک سرباز از صندوق بیرون میآید و هیولا را شکست داده و مجبور به فرار میکند. شیرین که حالا به خوبی به اهمیت حضور پدرش در جبهه پی برده؛ با روی خوش با او وداع کرده و او را بدرقه میکند. کتاب حاضر متشکل از سه نمایشنامه برای گروه سنی کودک با نام "یک دختر، یک سرباز"، "ملک جمشید" و "قصهی سیبی که نصف نشد" است.