خرگوش و روباه
خرگوش کوچولو بسیار بازیگوش بود و دوست داشت که گرگ و روباه و دوستان آنها را فریب دهد، چون آنها همیشه سعی داشتند خرگوش را شکار کنند. اما خرگوش آنقدر باهوش بود که هربار از دست آنها فرار میکرد. یک روز روباه و گرگ نقشهای کشیدند تا او را به دام بیندازند. بدین منظور روباه به خانهاش رفت و بر روی تخت خوابید و وانمود کرد که مرده است. گرگ این خبر را به خرگوش رساند، اما خرگوش با زیرکی توانست از زنده بودن روباه اطلاع حاصل کند و از دام آنها بگریزد. این کتاب از مجموعۀ "ببین و بگو" به چاپ رسیده است و بخشهایی از آن در قالب تصویر آمده است تا بدینترتیب کودکان در قصهگویی مشارکت داشته باشند.