پلههای سیاه
داستانهای تخیلی / داستانهای کوتاه / داستانهای ماجراجویانه
"اریک" و دوستانش "جولی" و "نیل" به صورت تصادفی دنیای جادویی "درون" را در زیرزمین خانه اریک کشف کردهاند. در این دنیای جدید آنها با اشخاص مهربان جدیدی آشنا شدهاند و به آنها کمک میکنند تا این سرزمین را از سلطه جادوگری اهریمنی به نام "لرد اسپار" رها کنند. هنگامی که "اریک" در حال تعقیب اسپار است و از راه پله سیاه بالا میرود از درون خارج شده و درمییابد که وارد دنیای خودشان شده است. اما آنجا به شدت تغییر کرده و هیچچیز قابل بازشناسی نیست. اریک و دوستانش دچار دردسرهای بسیار شده، متوجه میشوند جادوگر پلیدی با نام "سالاماندرا" قصد آزار آنها و حکومت بر درون را دارد. بچهها با سختی فراون سعی میکنند از چنگال یاران سالاماندرا بگریزند و به خوبی درمییابند که درچند صد سال پیش از کشف قاره آمریکا به سرمیبرند. در حقیقت آنها در زمان سفر کردهاند و اکنون اسپار در جایی در زمان گم شده است. سه کودک به کمک دوستان دنیای درون به دنیای واقعی خویش بازمیگردند. اما آنها میدانند که ماجرا همچنان ادامه دارد و به زودی دوباره به درون احضار خواهند شد.