خانم باران
داستانهای کوتاه
کتاب مصور حاضر، مجموعهای از داستانکهاست که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. «پرندة خیلی کوچولو»، «پیش از روشن شدن آسمان»، «عجب گربهای»، «ماشین من»، «وقتی درختها میخوابند»، «دفتر نقاشی من»، «درخت گنجشک» و «کفش پدر» عنوانهای داستانهای این کتاب هستند. در داستان «رو به روی خورشید» میخوانیم: «توی پارک یک گنجشک روی سنگ بزرگی، رو به روی خورشید بود. هر چه آن را صدا زدم اصلا نگاهم نکرد. یکدفعه نور بیشتری از خورشید روی گنجشک تابید. فهمیدم چرا گنجشک کوچولو حتی یک تکان کوچولو هم نخورد. چون میخواست خورشید از او عکس یادگاری بگیرد».