سماع، عرفان و مولوی
سماع، عرفان و مولوی سه محور اصلی این نوشتار است که تلاش میشود روابط و مناسبات این سه تبیین گردد. نویسنده به تعریف سماع و بیان ادله مشروعیت و ادله عدم جواز پرداخته و رابطه سماع و عشق عرفانی را تشریح کرده سپس ضمن گردآوری و تحلیل آراء مولوی در خصوص سماع به نقش این پدیده در تکامل و سلوک معنوی میپردازد. مولوی معنایی دینی و عمیق برای سماع ذکر کرده و از منظر عرفانی به تأیید آن میپردازد. مولوی متلاشی شدن کوه طور در برابر تجلی خداوند را رقص کوه نامیده و آنرا دلیل صوفی شدن کوه میداند به این طریق سماع مرحلهای از سلوک است که فرد سالک را به مرحله صوفی شدن میرساند.