ابن سینا و چپهای ارسطویی
پس از مرگ هگل و با پیروی از سنت رایج در عصر وی مبنی بر ایجاد گروههای راست و چپ، در دورهی ارسطو نیز این سنت ادامه پیدا کرد که از آن جمله است: سنت چپ ارسطویی. این سنت از ارسطو به ابن سینا و از آنجا به "جوردانو برونو" میرسد. ابن سینا در سه مورد عمده نظر دارد که به چپها نزدیک است. نخست آموزهی جسم و روح است که ابن سینا به رغم ارسطو که رستاخیز را منکر است، تنها رستاخیز جسمانی را انکار میکند. همچنین ابن سینا و ارسطو به طور مشترک به این مساله اعتقاد دارد که خرد انسانی برای شناخت موظف است که تنها به خودش متکی باشد. مورد سوم دیدگاه ابن سینا و ارسطو دربارهی رابطهی فرم و صورت است که معتقدند که ماده و شکل از یکدیگر جدایی ناپذیرند. بر این اساس ارسطو معتقد است که هر حرکتی از حرکت دیگر به وجود آمده و خداوند، محرک نامتحرک است و پس از به وجود آوردن دنیا، در آن دخالتی نمیکند. ابوعلیسینا نیز به این دیدگاه اعتقاد دارد که خداوند فقط در ماده دمیده و در امور ماده دخالت نمیکند، بلکه پس از به وجود آمدن ماده، تمامی کارها بر اساس قانون علیت صورت میپذیرد و صورت و شکلهای مختلف پدید میآید. کتاب حاضر حاوی نظرات نگارنده دربارهی برداشتهای ابن سینا و چگونگی تاثیرپذیری وی از آرای ارسطو با نگاهی چپگرایانه است.