راز گمشده خاور
داستانهای فارسی - قرن 14
این داستان درباره زنی روستایی است به نام "خاور" که با جوان دورهگردی به نام "عنایت" ازدواج میکند. آنها بعد از ازدواج به شهر میآیند و پس از چندی صاحب پسری به نام "هدایت" میشوند. اما عنایت در شهر با "یدالله" مردی پست فطرت شریک میشود. یدالله چشم به ناموس عنایت دارد، او را معتاد میکند و خاور و پسرش را آواره میسازد. اما سالها بعد هدایت که جوانی برومند شده، با کشتن یدالله انتقام خانوادهاش را از او میگیرد.