وانتسواری
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای تربیتی / ایمنی
در دومین کتاب از مجموعه "ماجراهای دایی سفر"، دایی و چند تن از همسایگانشان به اتفاق بچهها عازم کوه میشوند. دایی هر قدر به بچهها میگوید که نباید عقب وانت سوار شوند، آنها گوش نمیکنند و عقب وانت یکی از همسایگان سوار میشوند؛ اما هنگامی که ماشین به بزرگراه میرسد، سرعتش زیاد میشود و بچهها از ترس فریاد میزنند و در نتیجه راننده ماشین را متوقف میسازد. بدین ترتیب بچهها میفهمند که سوار شدن در عقب وانت کار درستی نیست. گروه سنی "ب" مخاطبان این داستان مصور و رنگی هستند.