شاهزاده خانم بابل و چند داستان دیگر
داستانهای فرانسه - قرن 18م.
کتاب حاضر، مشتمل بر داستانهایی کوتاه با عنوانهای «سفرنامة اسکارمانتادو»، «سپید و سیاه»، «گاو سپید»، «ژانو وکولن»، «شاهزاده خانم بابل» و «میکرو مگاس» است. در خلاصة داستان «شاهزاده خانم بابل»، قصّة زندگی «فرموزانت»، دختر پادشاه بابل روایت میشود. «فرموزانت» دختری بسیار زیبا و مورد علاقة مردم بابل بود و وقتی به سنّ هیجده سالگی رسید، پدرش قصد کرد برای او همسری شایسته پیدا کند. غیبگوها گفته بودند که شوهر «فرموزانت» کسی خواهد بود که بتواند زه کمان نمرود را بکشد و شیر خشمگینی را بکشد. این شخص روحی لطیف داشته و تحفهای که در سراسر جهان بیهمتا باشد در اختیار دارد. سه پادشاه برای خواستگاری «فرموزانت» آمدند. اوّلی فرعون مصر، دومی پادشاه هند و سومی خان ترکستان (سیتی) بود. آنها وارد رقابت شدند و برخی از آنها بر اثر کینه و حسادت، دست به اقداماتی زده و حوادثی را برای پادشاه و دخترش و مردم بابل به وجود آوردند و در این میان، «فرموزانت» در پیدا کردن عاشق واقعی خود، سفر خود را به کشورهای مختلف آسیا و اروپا آغاز کرد.