ولادیمیر میگوید:
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که راوی در آن پسربچهای است که به همراه مادرش در کانادا زندگی میکند و در شیوه سنتی زندگی آنها مادر مجبور به ساختن گردنبندهای خاصی برای امرارمعاش است. قصه یک خانواده سهنفری که به کانادا مهاجرت میکنند و با مشکلات مالی و خانوادگی روبهرو میشوند و تا آنجا پیش میروند که زندگی خانوادگیشان از هم میپاشد. اما پدر خانواده تسلیم نمیشود و تمام نیروهای فکری اندیشمندان را به کار میگیرد تا روی پا بایستد و همهچیز را دوباره بازسازی میکند. «ولادیمیر» عقل کل این رمان است. حرفهای او فشرده افکار تمام اندیشمندان، بزرگان و فیلسوفان دنیاست.