حسنی نخور دولپی
شعر کودکان و نوجوانان / شکمپرستی
در یک شهر قشنگ پسری به اسم «حسنی» بود. او خیلی مهربان و بانمک بود، اما یک عادت بد داشت و آن هم پرخوری بود. حسنی همة غذاهای روی میز را میخورد و به حرف پدر و مادرش که میگفتند: «اینقدر غذا نخور عاقبت چاق میشوی» گوش نمیداد. یک روز که حسنی و پدر و مادرش به مهمانی رفته بودند، حسنی تا میتوانست غذا خورد. وقتی که به خانه آمدند، دل حسنی درد گرفت. حسنی از آن روز تصمیم گرفت دیگر پرخوری نکند تا سالم بماند. کتاب حاضر برای گروه سنی «الف» و «ب» در قالب شعر تهیه شده است.