شیپور سحرآمیز
افسانههای عامه - ادبیات کودکان و نوجوانان
در این داستان مصور و رنگی، ماجرای پسرک شیپور زنی نقل میشود که با نوای شیپور خود موفق میشود مردم شهر را از شر حمله موشها خلاص کند، اما شهردار که قول داده است در صورتی که پسرک حمله موشها را دفع کند هزار سکه به او پاداش خواهد داد به قول خود عمل نمیکند در نتیجه پسرک به علت قهر شهر را ترک میگوید .اما پس از چندی ماجرایی رخ میدهد که شهردار و سایر مردم شهر را از کرده خود پشیمان میسازد .این داستان برای کودکان پیش از دبستانی قابل بازخوانی است .