خرس شکمو
داستانهای حیوانات / داستانهای تخیلی
خرس کوچولو در جنگل سبز و قشنگی زندگی میکرد. یک روز صبح چشمش به کندوی عسلی که بالای درخت بلوط پیر بود افتاد و تصمیم گرفت آن کندو را بردارد. برای همین چوب بلندی پیدا کرد و از پشت درخت به کندو میزد تا بالاخره کندو را به زمین انداخت. زنبورها عصبانی شدند و او را نیش زدند. خرس کوچولو نالان و پشیمان به طرف خانه رفت و تصمیم گرفت دست از شیطنتهای خطرناکش بردارد و خرس خوبی باشد. این داستان تخیلی برای گروه سنی «الف» و «ب» تهیه و تدوین شده است.