سوارکار مفرغی
در مقدمهی کتاب، زندگی و شعر "الکساندر پوشکین" معرفی میشود. سپس متن "سوارکار مفرغی" با ترجمهی فارسی و زبان اصلی (روسی) فراهم میآید. مترجم کتاب خاطرنشان میکند: "پوشکین در این اثر از طرفی امپراتوری روس را پرشکوه، زیبا و باعظمت تصویر میکند و در مقابل، روی دیگر سلطهی پیوتر را نشان میدهد. در ابتدای این اثر، پیوتر با گفتاری به مانند خدا در ابتدای کتاب مقدس، اقدام به بنای پایتخت جدیدی میکند: ... این خواست طبیعت است / که از این جا / پنجرهای به سوی اروپا بگشاییم / و بر کرانهی دریا / پای بگذاریم / استوار ... روی دیگر سلطهی پیوتر از نظر پوشکین چنین بود که او در حقیقت دلسوز مردم نبود و اگر غضب میکرد و یا صرفا تصمیم آنی میگرفت، بر استخوانها و خون مردم هم که شده میایستاد و آن کار را به انجام میرساند. سراسر امپراتوری روسیه از سویی ثروت فرهنگی عظیمی برای بشریت بود و از سوی دیگر حتما با وحشیگری، تجاوز، ظلم، نیستی و بیحرمتی به انسان همراه بود. انسان، درست مثل ابزاری برای بقا و دوام امپراتوری بود. همهی اینها در تصویر پوشکین از پتربورگ و پیوتر گرد هم آمدهاند و مجسمهی پیوتر مانند روح پتربورگ تصویر میشود ... "انسان کوچک" یک مضمون مهم دیگر در سوارکار مفرغی است که مضمون همیشگی ادبیات روس نیز بوده است ..."