حریر سرخ صنوبر
مردم روستای "بید سرخ"، در رویای به دست آوردن گنج در مکانی با نام "گنج تپه" هستند. در این روستا، زنی با نام "صنوبر"، صاحب پسری چوپان با نام "شوان"، بیست سال است که خواب یک سوار را میبیند، تا این که سرانجام خواب او به واقعیت تبدیل شده و سواری از راه میرسد. مردم به طمع به دست آوردن کیسههای طلای این سوار، به جنگ او میروند، اما شوان به رغم بقیهی افراد، قوچی را برای سوار کباب میکند. سوار نیز به پاداش این کار شوان، دو سکهی طلا به او میدهد. مردم آبادی اکنون تصور میکنند که شوان گنج را به دست آورده و به منظور به دست آوردن گنج به نبرد با او میپردازند.