مجموعه داستانهای کوتاه: آبنباتکشی و چند داستان دیگر
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 - مجموعهها
بعد از رفتن مامان، چون خواهر و برادری نداشتم تنهایی به شدت بهم فشار میآورد و پدرم هم که صبح تا شب سر کار بود تا هزینههای زندگی رو در بیاره و از آنجا که پدر و مادرم تک فرزند بودند، هیچ فامیلی نداشتیم و پدربزرگ و مادربزرگم هم به رحمت خدا رفته بودند. خیلی تنها بودم و منم دنیای کوچیک تنهاییم رو با دوستان مدرسهام و پدرم پر میکردم تا اینکه یک سال بعد از فوت مامان، زنی دست در دست پدرم، به خونه اومد و شد مادر من...