درباره فیلم
کتاب حاضر نگاهی است به سینما از دریچهی فلسفه،مختصات این نگاه از دو جنبه متعینتر میشود: نخست آن که با تمرکز بر مجموعه فیلمهای "بیگانه" و برخی دیگر از فیلمهای کارگردانانشان، برشی را از کلیت رسانهی سینما برای تامل فلسفی برمیگزیند. دوم آن که این نگاه از دریچهی چشمان فیلسوفی شکل میگیرد که خود در باب پرسشهایی که فیلمهای مورد بحث برمیافکنند صاحب تامل و نظر است، پرسشهایی مانند "انسان بودن چیست؟"، "چه نسبتی میان هویت انسانی و بدن وجود دارد؟"، "نسبت میان جنسیت و هویت انسانی چیست؟" و پرسشهایی از این دست. ساختار کلی کتاب بر چهار بخش استوار است. در بخش نخست، دریافت نویسنده از منطق بنیادین جهان بیگانه به نحوی کمابیش کامل نشان داده میشود؛ در سه فصل دیگر بیشتر به مسائل و امکانات هنری و همچنین انگیزهها و مقاومتهایی اشاره میشود که این فیلمها به کارگردانان پس از ریدلی اسکات بار میکنند. بخش چهارم دربارهی "تجدید حیات بیگانه" در حکم نتیجهگیری و همچنین پایانبندی کتاب است، از این رو طرحریزی این بخش در مجموعهی "بیگانه"، خود به آگاهانهترین شکل، تاملی است بر میزان توانایی از سرگیری کامیابانهی چنین مجموعهای. در مجموع میتوان گفت همهی ادعای این کتاب در پرده آن است که فلسفه برای بهرهمندی در گفتوگوهای موجود دربارهی فیلمهایی خاص و رسانهی سینما، که نقشی چنین سترگ در فرهنگ عمومی معاصر دارند، بسیار سخنها برای گفتن دارد. ندای فلسفی آهنگی ویژه دارد؛ آهنگی که آن را چه بسا از آهنگ نظریهی فیلم و مطالعات فرهنگی جدا میکند؛ اما برای این که ندایش شنیده شود، اشتیاقی به خاموش کردن نداهای دیگر ندارد.