دوستی اسکلتی
دندان شیری - داستان / داستانهای تخیلی / دوستی - داستان / استخوانبندی
وقتی اسکار دختر کوچولوی تنهایی را میبیند، میفهمد که قرار است ماجراجویی جدیدی آغاز شود. اسکار و دخترک با هم سفر میکنند به دنیای دختر و به دنیای اسکار. هرچند دنیای این دو از زمین تا آسمان با هم فرق دارند، اما هر دو زیبا هستند. تمام این سفرها از دندانهای افتاده دخترک شروع میشود. میبینم که میگویید مهم نیست، ولی از نظر من موضوع مهمی است. دوست پیدا کردن برای من که یک اسکلت کوچولوی زشتم، کار سادهای نیست. دندانم که افتاد، قیافهام آن قدر وحشتناک شد که فکر میکردم دیگر هیچ وقت دوستی پیدا نمیکنم و غیر از تاک، کس دیگری را نخواهم داشت تا با او بازی کنم.