سبد سفارش شما خالی است!

رمان حاضر، ماجرای دختری به نام «سَروین» است که با خواندن دفترچه خاطرات مادر خود «سپیده» تحوّل عظیمی در افکار و اعمال او به وجود می‌آید. «سَروین» دختری است که از محدود شدن توسط پدرش «علیرضا» ناراحت است. سَروین ناتوان از درک پدر و مادر است؛ تا اینکه با خواندن دفترچه خاطرات سپیده، پی به بازی‌ها و دوستی‌های کودکانة او با همسایه‌هایش «پوریا» و «پیمان» و «حسام» و «علیرضا» می‌برد. آن‌ها در محلّی زندگی می‌کردند که کسی از دوستی‌اش سوء استفاده نمی‌کرد. در جوانی، سپیده، عشق عمیق و پاکی را با حسام تجربه کرده بود و با مرگ حسام، سال‌ها دچار اندوه شده بود. او برای فرار از دست پدر متعصب و مستبد خود، با علیرضا ازدواج مصلحتی می‌کند و صاحب سروین می‌شود. در حالی که هنوز از احوالات و دوستان دوران کودکی‌اش باخبر است و سعی در کمک‌رسانی به آن‌ها را دارد. سروین با خواندن خاطرات مادر، به درک بیشتری از آن‌ها دست می‌یابد و زندگی متعادلی را همراه با آزادی‌های منطقی در پیش می‌گیرد.