هفت راز موفقیت: داستانی از امید و آرزو
در این داستان، ظاهرا((کوین)) بیست و هشت ساله امیدی به بهبود زندگی خود ندارد .او در کار و ازدواج با شکست مواجه شده است ;به همین سبب تنها خودکشی را چاره درماندگی خود میداند .اما در شبی طوفانی و مرگبار((تاد ملوین)) پیر پا به زندگی او گذاشت .پس از آن که علاقه و دوستی میان آن دو پا گرفت، ((تاد)) بی آن که از گذشته اسرارآمیز خود سخنی بگوید هفت جای پا را به((کوین)) نشان میدهد .هفت رازی که خیال خودکشی را از سر کوین خارج نمود و او را واداشت تا زندگی هدفمندی را پی گیرد و ...