مهتاب و باروت: روایت داستانی از زندگی زنان ماندگار لرستان
جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - زنان - داستان / زنان - ایران - لرستان - داستان / ایران - تاریخ - انقلاب اسلامی، 1357 - زنان - خاطرات / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - زنان - خاطرات / ایران - تاریخ - انقلاب اسلامی، 1357 - زنان - داستان
کتاب «مهتاب و باروت»، روایتگر خاطراتی از بانوان فعال در روزهای پُرالتهاب تظاهراتهای انقلابی و دوران جنگ تحمیلی است که «علویه طاهره موسوی» با هدف به تصویر کشیدن فداکاریها و ایثارگریهای این بانوان فداکار، آن را گردآوری و تدوین کرده است. از ویژگیهای برجسته این کتاب، استفاده از زبانی داستانی در بیان خاطرات بوده و مؤلف با ترکیب عناصر داستان با خاطرات، آن را به زندگینامه داستانی تبدیل کرده است. در قسمتی از کتاب «مهتاب و باروت» آمده است: «پاسی از نیمهشب هم گذشته بود، شهر در سکوت یکدستی به سر میبرد، زرینتاج و کسایی و چهار فرزندش هم مثل بقیه مردم شهر خواب بودند و کز کرده بودند لای همین سکوت، زرینتاج باردار بود. دقُالبابِ یکریزی سکوت را شکست، زرینتاج چشمهایش را باز کرد و گوش تیز کرد به طرف صدا، دوباره بیوقفه در زدند کسایی هم بیدار شد، پتو را عین صفحه کتاب کنار زد و خودش را از رختخواب کَند، نگاهی به ساعت انداخت، عقربه آرام مدارش را طی میکرد. ساعت از سه نصفشب گذشته بود، دقُالباب هر لحظه شدیدتر میشد. کسایی چشمش را از ساعت گرفت و دمپاییهایش را نوک پا انداخت و...».