داستانهای اساطیر ایران
فردوسی، ابوالقاسم، 329؟ - 416ق. شاهنامه - اقتباسها / داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 / داستانهای حماسی
"کمبوجیه"، فرزند کورش بزرگ، پیش ازمرگ اقرار میکند که چون از شورش برادر خویش، بردیا، بیم داشته او را پنهانی به دست مرگ سپرده و اکنون سخت از این کردار پیشمان است. او وصیت میکند تا پارسیان، به نام ایزدانی که نگاهبان خاندان شاهیاند، نگذارند شاهنشاهی از خاندان هخامنشی بیرون رفته و به قوم ماد بازگردد. اگر چنین کنند خداوند زمینهایشان را پرحاصل کند و زنان، فرزندان نیکو بارور شوند اما اگر خلاف آن عمل کنند نفرین بر آنان باد. پس از مرگ کمبوجیه اوضاع تغییر میکند و همگان گمان میبردند که شاه چنین گفته تا آنها را به ستیزه با بردیا برانگیزد، چرا که شخصی شبیه به وی با ادعای این که بردیا است به دربار آمده و به پادشاهی میرسد. مدتی بعد یکی از بزرگان و نامداران قوم پارس بر فرزند کورش بودن شاه شک میکند و با کمک دختر خویش، که در حرم بردیا به سر میبرد، این موضوع را به اثبات میرساند. کتاب پیش رو مشتمل بر سی داستان از اساطیر ایران است که از آن جمله میتوان راز پنهان کمبوجیه، داستان سیاوش، داستان اردشیر و اردوان، برز و برزآذر، خروش مهراب، آگاهی یافتن منوچهر از کار زال و رودابه، نامهی سام به منوچهر، و... را نام برد.