انسان معلق: در رد نظریه جاذبه، اصول جاذبه، یا، نسبیت محض؟ (خلاصه): مطالعه تحلیلی و تاریخی فیزیک گرانش
فلسفهی مادهگرایی که فلسفه و علم ابتدایی یونان را تشکیل میداد و میخواست جهان را با این قاعده تعریف کند در رنسانس به سادگی وارد فیزیک جاذبه شد. اوج مادهگرایی را به فیزیک جاذبهی "ایزاک نیوتون" نسبت میدهند. اما او میگفت: نیرو یک قسمت از ساختار ماده است؛ فیزیک جدید از مفاهیم مکانیکی سادهی نیوتون جدا شد. آلبرت انیشتاین میگوید: روش تجربه و تجربهی آمریکایی (روش مادی) همهجا نمیتواند صادق باشد. به طور مثال جاذبه از تجربه میگریزد. در این تحقیق نظریهی فیزیکدان بزرگ دربارهی نظریهی جاذبه با روش تجربهی معکوس نشان میدهد تا چه حد نظر این تئوریسین یهودی ـ آلمانی، که قبول نمیشد، یک اصل مسلم است. انیشتاین در دام مادی علم باختری محصور ماند. بنابراین با شرح و رد چند نظریه از خود انیشتاین، نسبیت محض او میتواند وارد تعریف نیرو شود و جانشین مادهگرایی، اصالت طبیعت و...گردد. این کتاب از فصلهای انسان اولیه در وضعیت سقوط اجسام آزاد، طلوع دانش فیزیک جاذبه، انقلاب نسبیتی، و تجدید نظر در نظریهی جاذبهی کلاسیک و ثقل و نسبیت ساخت دربارهی یک نظریهی جاذبی تشکیل شده است.