راز مادربزرگ و دو قصه دیگر
داستانهای آموزنده / داستانهای اجتماعی / داستانهای کوتاه
مادر بزرگ «پرویز» و «ناهید»، با همة مادربزرگها فرق داشت. هنگامی که پرویز برای مسابقات فوتبال آماده میشد، مادر بزرگ به عنوان مربی لباس میپوشید و به او کمک میکرد. هنگامی که پیش ناهید بود کامپیوتر و بدمینتون بازی میکرد و کارهای عجیب و غریب مادربزرگ باعث خوشحالی پرویز و ناهید میشد. در تعطیلات تابستان پرویز و ناهید به خانة مادربزرگشان در شهرستان رفتند و روزهای خوشی را با هم گذراندند تا این که پرویز و ناهید شبی متوجه شدند که مادربزرگ بیمار است. مادربزرگ برای آنها سوالی مطرح کرد که رازی درون آن نهفته بود، و پرویز و ناهید در پی کشف راز مادربزرگ مسائل بزرگ و پرمعنایی را درک کردند. در این کتاب علاوه بر داستان «راز مادربزرگ» دو داستان دیگر با عنوانهای «آبنباتهای خارجی» و «دوچرخة رویایی» نیز درج شده است.