عروس باران
نثر فارسی - قرن 14
در این کتاب، داستانی دربارة خانوادهای «افغانی» درج شده است. این داستان، با هدف آشنا کردن مخاطب با بخشها و گوشههایی از فرهنگ و باورهای مردم کشور «افغانستان» و بازگویی رنج و درد دیرینة این قوم فارسی زبان تدوین شده است. داستان دربارة عشق پسر جوانی به نام «جهان» به دختری به نام «فرنگیس» است. نگارنده ضمن شرح ماجراهای این دو جوان، گوشههایی از پیشینة خانوادههای آنها را نیز بیان کرده و چرایی سفر «جهان» به دوردستها را شرح میدهد. سالها بعد، «جهان» با کولهباری پر و چشمانی که از فرط شادمانی و اندوختن تجربهها سخت درخشانند به روستا باز میگردد. امّا دریغ که بسیار دیر شده و «فرنگیس» روی در نقاب خاک کشیده است.