گربه ساعتی
مخاطبان داستان کوتاه حاضر، نوجوانان و جوانان هستند .در این داستان راوی گوشههایی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خود را بازگو میکند .او هر شب، حوالی ساعت دوازده صدای خش خشی را از پشت دیوار اطاقش میشنود و بر این تصور است که گربهها به سراغ آشغالها آمدهاند، اما بعداـ درمییابد که این صدا ناشی از آن است که دخترکی هر شب در پی غذا به سراغ زبالهها میآید .پسرک در پی اتقافات بسیاری، با ((زهرا)) که ((گربه ساعتی)) اش خطاب می کند، آشنا میشود و پیوندی عاطفی و احساسی میان آنها برقرار میشود و سرانجام ...