کسی که دوستش داشتم
داستانهای فرانسه - قرن 20م.
کتاب حاضر، روایت زندگی زن جوانی به نام کلوئه است. او که عاشقانه همسرش را دوست دارد پس از مدتی متوجه میشود که همسرش قصد دارد او و دو دختر کوچکشان را به خاطر معشوقهاش ترک کند. کلوئه که دچار بحران بزرگی در زندگی خود شده همراه دخترانش به ویلای پدر و مادر همسرش در خارج از شهر میرود. پدرشوهر کلوئه که مردی خشک و آرام است، سعی میکند تا او را از غم و رنج از دست رفتن عشقش نجات دهد. به همین خاطر در گفتوگویی طولانی با او در مورد عشقی که خود در گذشته تجربه کرده و اشتباهاتی که دراینباره انجام داده صحبت میکند. درواقع پیکره اصلی داستان را این گفتگو تشکیل میدهد و اینکه در دوراهی میان ماندن و رفتن چگونه باید رفتار کرد.