یکبار یک کلید بود
کتابهای مصور برای کودکان / داستانهای تخیلی / خلاقیت در کودکان
یکبار یک کلیدی بود که مثل کلیدهای دیگر نبود. او در یک خیابان، کنار یک برگ خشک افتاده بود. همچنین پیرزنی بود که نامش آنتولینا بود. آنتولینا در خیابان قدم میزد و به سنگفرشها نگاه میکرد که کلید را پیدا کرد و آن را در کیفش گذاشت سپس آنتولیا از یک خیابان گذشت، بعد به یک دشت رسید و بعد از جنگل عبور کرد و در آخر به یک خانه رسید و با آن کلید در را باز کرد و وارد خانه شد. در خانه یک گربه و دو تا بچه و یک روح بود که مادربزرگ برای آنها غذا درست کرد و با هم دور یک میز جمع شدند و غذا را خوردند. کتاب حاضر برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده و در آن از تصاویر به جای کلمات استفاده شده است.