اسکلتهایی که خواب دایناسور میدیدند
داستانهای کودکان و نوجوانان
کتاب حاضر شامل داستانی با موضوع تخیلی، از «مجموعة به تنهایی میخوانم» است که برای کودکان گروه سنی «ب» و کودکانی که خواندن را به تازگی آغاز کردهاند تهیه شده است. در خلاصة داستان آمده است: در خیابانی تاریک، خانة بلندی وجود داشت که در زیرزمین آن سه اسکلت روی تخت راحتی خوابیده بودند. آنها در خواب دیدند که دایناسورهای وحشتناکی آنها را دنبال کرده است. دایناسورها در خواب، کارهای عجیب و غریبی مثل شنا کردن، اسکیتسواری و... انجام میدادند. زمانی که دایناسورها سه اسکلت را دنبال کردند، اسکلت سگ، دایناسورها را فراری داد و دایناسورها به جایی پناه برده و پنهان شدند؛ اما این آرامش موقتی طولی نینجامید و دوباره اتفاقات وحشتناکی برای اسکلتها پیش آمد.