گنجینه گرانبها
کتاب حاضر، دربردارندة داستانی آمریکایی است. داستان ماجرای دختری نوزده ساله، صبور و فهیم و باایمان به نام «مگان» است. مگان در زمستان سرد به پرستاری از خواهر بیمارش «سیینا» مشغول است. پدر و مادر برای کار به شهر «نیکتون» رفتهاند. در این فاصله مردی بیهوش به نام «جسی» نزدیک خانه پیدا میشود. جسی برای فرار از قالبهایی که خانواده دربارة شغل و ازدواج برایش تعیین کردهاند فرار کرده، بر اثر سرما و پرت شدن از جایی بیهوش شده بود. مگان تا بهبود جسی به پرستاری و مراقبت از او میپردازد. به زودی خبر مرگ پدر و مادر اعلام میشود و شایعات مختلفی دربارة ارتباط مگان و جسی پخش میگردد. در این میان، عالیجناب «پورتر»، پیشنهاد ازدواج مگان با بانکدار شهر «ایسپارکس» رذل را میدهد. اسپارکس با بهانة ازدواج و ناتوان قلمداد کردن مگان برای بازپرداخت وام دریافتی پدرش، قصد تصاحب مگان و زمینهای آنها را دارد. علاقمند شدن جسی و مگان و حوادث مختلفی که با دخالت خانواده جسی رخ میدهد، مدتی مگان را دچار ماجراهای مختلفی میکند.