جینگشان یا اورست ...؟
داستانهای فارسی - قرن 14
نویسنده در این رمان در صدد است که بگوید هرآنچه را که زندگی به ما ارزانی میدارد بپذیریم که اگر غیر از این باشد برخلاف روح الهی خود گام برداشتهایم. در این رمان، پسری جوان به تنهایی با هدف کوهنوردی به کنار یک کوه کمارتفاع میرود، در نیمههای راه پایش لیزخورده و سقوط میکند، کولهپشتیای که به همراه دارد شدت ضربه را میگیرد، او کمی زخمی شده، برای همین تصمیم میگیرد به پایین کوه بازگردد و استراحت کند و... .