ژاک دریدا ایدهآلیست یا واقعگرا: بررسی خوانش دریدا از هوسرل
«ژاک دریدا» از بزرگترین فلاسفة دوران معاصر است. آثار بیشمار او دربارة موضوعات گسترده، همهگیر شدن اصطلاحات به کار رفته در آثار او، و بحثهای فراوان دربارة نظریههای او از جمله دلایلی است که باعث شده دریدا به مثابة فیلسوفی کلاسیک نگریسته شود. از این رو امروزه هر نظریهپردازی، در فضای فلسفة قارهای یا حتی بیرون از آن، راهی ندارد جز این که موضع خود را در جهان دریدایی مشخص کند. کتابچة حاضر دربرگیرندة دیدگاههای دو فیلسوف جهان «تیمونی مونی» و «کوین مولیگن» دربارة افکار، عقاید و آثار «ژاک دریدا» است. در کتاب، نخست تیمونی مونی با عرضة مقالة «واقعگرایی تجربی دریدا» به این نکته میپردازد که بهترین تفسیر آثار دریدا این است که او را به عنوان یک واقعگرای تجربی تفسیر کنیم. وی نخست به کمک زبان «هوسرل» (فیلسوف) مفاهیم واقعگرایی و تجربه را تعدیل میکند، سپس میان واقعگرایی تجربی هوسرلی و واقعگرایی تجربی خام تمایز مینهد و در ادامه دریدا را نیز در موضع هوسرلی شریک میکند. تیمونی به صورت دقیق مشخص میکند که همراهی دریدا با هوسرل تا کجاست و راه این دو از کجا از یکدیگر جدا میشود. وی دریدا را متهم میکند که باید در هنگام نقد هوسرل بیش از اینها به وابستگی نظریة خود به او اعتراف میکرد. به هر حال به اعتقاد بسیاری دریدا که راهش را در فلسفه از هوسرل آغاز کرد تا انتها یک «پساپدیدارشناس» باقی ماند. در ادامه تیمونی مونی بحثی با مولیگن دربارة عقاید دریدا از هوسرل از کتاب «آوا و پدیدار» انجام داده است که در مقالة مولیگن او با لحنی تند و نیشدار «خوانش» دریدا را یک «بدخوانش» یا «ناخوانش» معرفی و سپس تیمونی با عرضة یک بازخوانش از کتاب دریدا از او دفاع میکند. کتاب علاوه بر معرفی آراء هوسرل، دریدا، و مولفان کتاب فضای فکری سالهای اخیر دانشکدههای فلسفه را نمایان میسازد.