شنلپوش در مه
این کتاب، دربردارندة نه داستان کوتاه با عنوانهایی چون: «فروغ در خواب»؛ «مناره و خیابان»؛ «لحظة نهنگ»؛ «شنلپوش در مه» و... از «عدنان غریفی» است. در خلاصة داستان «شنلپوش در مه» میخوانید: «دو کودک پسر به همراه مادر و خواهرشان در یکی از روستاهای بندری زندگی میکنند. آنها از پیچ و خم زندگی عبور میکنند تا آنکه روزی یکی از پسرها شنلپوشی را میبیند که او را تا مرز نخلها با خود میبرد و این در حالی است که دیگر اعضای خانواده شنلپوش را نمیبیند. نگاههای کودکانه به آن شنلپوش یا شبح، ترسیمی است از زندگی صحیح و خدایی در این دنیا و این نکته را تبیین میکند که اگر انسان در این دنیا به درستی زندگی نکند هیچ مرهمی پیدا نخواهد شد که او را تطهیر و بهشتی کند.