شکارچی حرفهای
ماجرای این داستان در یک منطقه شکاری روی میدهد .شخصیتهای اصلی داستان ((مک اومبر)) و ((روبرت ویلسون)) هستند .ویلسون صاحب مهمانخانهای در حوالی شکارگاه است و مک اومبر به اتفاق همسرش برای گذراندن تعطیلات به آنجا آمده است .((مک))در اولین شکار خود شکست میخورد ;از این رو ویلسون میخواهد این ماجرا را در جایی بازگو نکند .او برای جبران کار خود تصمیم میگیرد تا به همراه ویلسون به شکارگاه میش وحشی برود .ویلسون که شکارچی ماهری است سعی میکند در این فرصت فن شکار را به ((مک)) بیاموزد .ویلسون و مک در یک روز گرم تابستان به سمت جنگل حرکت میکنند .آندو در حین گردش با شیری روبهرو میشوند .و ....