به به، عجب طعمی!
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی تخیلی است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (ب) و (ج) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «یک غول بزرگ بود که در آسمان، روی ابرها زندگی میکرد. او یک خانه بزرگ داشت که توی آن میخوابید. یک قابلمه بزرگ داشت که توی آن غذا میپخت. یک لیوان بزرگ هم داشت که با آن آب میخورد. غول بزرگ چاه آب که نداشت! پس چه طوری آب میخورد؟ جوابش آسان است. او هر وقت تشنه میشد، یک تکه ابر برمیداشت و آن را مثل لباس شسته میچلاند. ابر هم دردش میگرفت. گریه ابر باران میشد و توی لیوان غول میریخت».