جدال باز و عقاب
عقاب سرشار از غرور و سرافرازی، روزی در جمع کبوتران، ماده کبوتری به نام «طوقی» را که در حال تعریف و تمجید از قدرت و شکوه عقاب بود دید. او عاشق طوقی شد و مدتی دل در گرو عشق او گذاشت تا این که روزی تصمیم گرفت طوقی را بیابد. بعد از جستجو او طوقی را کنار محبوب خود «شیدا» دید که در جمع کبوتران نشسته بودند. آتش عشق و حسادت در او شعله کشید، به طوری که طوقی را دزدید و با خود به بالای کوه برد. خبر به باز رسید، باز پرندهای عاقل، پرهیبت، باجذبه و مورد اعتماد پرندگان بود و بدون هیچ چشمداشتی، از پرندگان ضعیف دفاع میکرد. باز که میدانست عقاب بیدلیل این کار را نکرده است، تصمیم گرفت که از خواست واقعی عقاب مطلع شود و در صورت لزوم با جنگ و جدال اساسی طوقی را از چنگال عقاب نجات دهد. کتاب حاضر برای نوجوانان به نگارش درآمده است.