فصل میوههای نارنجی
داستانهای فارسی - قرن 14
در این رمان که زندگی مردی به نام «فخرالدین» و دختری به نام «رعنا» روایت میشود، فخرالدین خبرنگار است و در جریان جنگ عراق با امریکا دختری کوچک را یافته و به تهران میآورد تا بزرگ کند. رعنا و فخرالدین در کنار هم روزها را سپری میکنند و هر روز بیشتر از قبل دلبستهٔ هم میشوند. رعنا دلش نمیخواهد عمو فخر خود را از دست بدهد به همین دلیل از او میخواهد تا برای همیشه کنار او بماند. در این میان اتفاقاتی رخ میدهد که از آن میان میتوان به آشنایی رعنا با «حافظ» اشاره کرد که جریان زندگیاش را تغییر میدهد.