دوست خدا (برای نوجوانان)
داستانهای فارسی - قرن 14 / داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
ابواحمد، نقیب شیعیان در بغداد، در مسجد و در میان مردم به پسرش، علی، لقب علمالهدی و سیدمرتضی را داد و پسر دیگرش محمد را سیدرضی و سیدشریف نامید. این دو برادر از کودکی شاهد نزاعهای فراوانی میان صاحبان قدرت برای حفظ قدرت بودند. در آن دوران شیعیان وضعیت مناسبی نداشتند و بارها مورد حملۀ سربازان سنی مذهب قرار گرفته بودند. سیدرضی و سیدمرتضی هر دو نزد شیخ مفید به تحصیل علوم قرآنی پرداختند، آن دو روزگار نوجوانی و جوانی پرحادثهای را پشت سر گذاشتند. سیدرضی تا حدودی وارد فعالیتهای سیاسی شده بود. او بعد از تبعید پدرش از بغداد، کمی گوشه گیرتر شده و به جمعآوری احادیث امامان معصوم(ع) و شرح زندگی آنها میپرداخت. در جوانی او و به فاصلۀ کوتاهی بارها حاکم بغداد عوض شد تا این که او در دورۀ سلطانالدوله به منصب نقیبالنقبایی رسید. سیدرضی در آن روزها کار جمع آوری احادیث و خطبههای امام علی(ع) را در کتابی به نام نهجالبلاغه به پایان رسانده بود. وی سرانجام در سال 406 هـ..ق درگذشت و بنابر وصیت خود در کاظمین دفن شد. "دوست خدا" و "آخرین منزل" دو داستان کوتاه کتاب حاضر هستند.