زیر سایه خدا
"زرین تاج" پس از ازدواج موقت، ناخواسته صاحب فرزندی میشود، اما همسرش او را در زمانی که وی در معرض اتهام قرار گرفته رها میکند، از آن پس زرینتاج مجبور میشود که به تنهایی مسئولیت بزرگ کردن فرزند را برعهده بگیرد. این در حالی است که کمک مالی خانوادهاش نیز قطع شده و زرینتاج در نهایت فقر و تنهایی، نیز بیکاری تلاش میکند تا راه درست را انتخاب کند. او که اکنون دانشجوی فوق لیسانس است به خوبی عدم حمایت جامعه را درک میکند. او با وجود تحصیلات عالی نیز نمیتواند شغل مناسبی بیابد و بدینمنظور به مشاغلی چون خیاطی، ترجمه، سبزی پاک کردن و... روی میآورد و تلاش او برای رساندن فریاد خاموش زنان دردمند و بیسرپرست چون خودش به گوش مسئولین مربوطه بینتیجه میماند. "زیر سایهی خدا"، تمثیلی است از زنانی که تنها در زیر سایهی خداوند، بار سنگین زندگی را به دوش میکشند.