آسمان آبی
داستانهای تخیلی / پریان - داستان
دختر کوچکی بود که در آسمانخراشی بلند در شهری بزرگ زندگی میکرد. او فقط 10 سال داشت و خیلی تنها بود. اطرافش چند نفر زندگی میکردند، اما آنها با دختر کوچولو ارتباط نمیگرفتند. دخترک دوست نداشت با بچههای دیگر بازی کند و فقط نقاشیهایی به رنگ آبی آسمان میکشید. دخترک تمام روز از پنجره خانهاش آسمان آبی را تماشا میکرد و هر روز صدها پرنده آبی اطراف خانه دخترک پرواز میکردند تا اینکه دخترک با یکی از پرندهها دوست شد و ...