درخت بخشنده
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای اجتماعی / داستانهای اخلاقی
این داستان مصور درباره درختی است که پسرکی را دوست دارد. پسرک هر روز به کنار درخت میآید و ساعتی را با شادمانی در کنار او میگذراند. به تدریج که پسرک بزرگتر میشود. دیدارهایش با درخت کمتر میشود. روزی پسرک که جوانی شده نزد درخت میآید و از او پول میخواهد. درخت سیبهایش را به او میدهد. پس از گذشت زمانی طولانی پسرک که مردی شده، در طلب خانه نزد درخت میآید. درخت شاخههایش را به او میدهد. زمانی دیگر برای درخواست قایقی نزد درخت میآید و درخت تنهاش را به او میدهد. سرانجام پسرک که پیرمردی شده در طلب مکانی ساکت و آرام نزد درخت میآید. درخت نیز کندهاش را برای او صاف و هموار میکند. پیرمرد روی کنده درخت مینشیند و درخت در همه این احوال از دیدار او اظهار شادمانی میکند.