نگین گرانبها
داستانهای مذهبی / علیبنمحمد(ع)، امام دهم، 254 - 212 ق. - داستان
کتاب مصور حاضر برگرفته از قصههایی از امام هادی (ع) برای گروه سنی «ب» و «ج» است. در بخشی از این داستان کوتاه میخوانیم: امام هادی (ع) همیشه مهربان بود. همسایههایش را دوست داشت. به یکیک آنها سر میزد و حال و احوالشان را میپرسید. در همسایگی امام هادی (ع) مردی زندگی میکرد به نام یونس. مردم، او را یونس نقاش صدا میزدند، چون کار او نقاشی و نقش انداختن به روی سنگهای گرانبها و کندهکاری روی سنگ بود. یونس نقاش، مرد خوب و باایمانی بود. امام هادی (ع) را خیلی دوست داشت؛ اما یک روز، وقتی یونس نقاش وارد خانه امام هادی (ع) شد، نهتنها خوشحال و خندان نبود، بلکه خیلی غمگین و ناراحت بود. نگارنده در این داستان فضایل اخلاقی، اجتماعی و نقش سیاسی امام هادی (ع) را به زبان ساده برای کودکان تنظیم کرده است.