ساعت قشنگ مینا
«مینا» شش سال داشت و برادرش سینا یک سال از او کوچکتر بود. یک روز که بچهها به همراه مادرشان برای خرید بیرون رفته بودند، مادر با خواهش مینا یک ساعت دیواری خرید که به جای زنگ زدن پرندة کوچکی از آن بیرون میآمد و کوکو میکرد. بچهها آن ساعت را خیلی دوست داشتند. نزدیک بازگشایی مدرسهها بود و مینا باید به آمادگی میرفت. اما او صبحها دیر از خواب بیدار میشد و تلاش مادر نیز فایدهای نداشت؛ تا این که ساعت به کمک او آمد و پرنده کوکو کرد. مخاطبان این داستان که بخشی از آن در قالب شعر به چاپ رسیده است، گروه سنی «ب» هستند.