بدترین روز "واق واق"
در ایوان خانم "مونوس" خانواده کوچکی به نام "خانوادۀ ریسک" زندگی میکردند. آنها موجودات کوچکی بودند که از نخ درست شده بودند. یک روز بارانی حوصلۀ آنها خیلی سر رفته بود و بچهها هم کسل شده بودند. سگ کوچکشان "واقواق"، که از جنس ریسک بود، مرتب ازاین طرف به آن طرف خانه میرفت اما بالاخره به بیرون از خانه رفت و گلی شد و به خانه بازگشت و همهجا را کثیف کرد. خانم ریسک سگ را بیرون کرد و اما سگ دیگر بازنگشت، دیروقت بود همه نگران شده بودند. بچهها با کمی فکر به این نتیجه رسیدند که "واقواق" در جاروبرقی گرفتار شده، پس با زحمت بسیار به پدر کمک کردند تا به داخل کیسۀ جاروبرقی برود. پس از دقایقی پدر به همراه سگ از جاروبرقی بیرون آمد و سگ قول داد که دیگر کارهای خطرناک نکند.